مقالات

سندرم ایمپاستر (خودویرانگری): آیا اعتماد به نفس شما را می‌بلعد؟ راهکارهای مقابله

تصویر فردی که در آینه به خود نگاه می‌کند و احساس خودویرانگری و سندروم ایمپاستر دارد.

 سندرم ایمپاستر (خودویرانگری): آیا اعتماد به نفس شما را می‌بلعد؟ راهکارهای مقابله

مقدمه: آیا شما یک کلاهبردار هستید؟

 

دنیای امروز، دنیای رقابت و موفقیت است. در هر زمینه‌ای، از تحصیلات عالی گرفته تا شغل و هنر، افراد با استعداد و پرتلاشی را می‌بینیم که به موفقیت‌های بزرگی دست پیدا می‌کنند. شاید شما هم یکی از آن‌ها باشید؛ فردی که در کار یا درسش درخشیده و مورد تحسین قرار گرفته است. اما آیا تا به حال پیش آمده که با خودتان فکر کنید: “من لایق این موفقیت نیستم” یا “به زودی همه می‌فهمند که من فقط یک کلاهبردارم”؟ اگر پاسخ شما مثبت است، باید بدانید که تنها نیستید. این احساسات، هسته‌ی اصلی پدیده‌ای به نام سندرم ایمپاستر یا خودویرانگری هستند.

سندرم ایمپاستر یک بیماری روانی نیست، بلکه یک الگوی فکری است که در آن، فرد با وجود شواهد عینی از موفقیت، دائماً در مورد توانایی‌های خود تردید می‌کند و احساس می‌کند که موفقیت‌هایش حاصل شانس، فریب یا تلاش بیش از حد بوده، نه شایستگی ذاتی. این احساس، مانند یک سایه‌ی سنگین، بر روی اعتماد به نفس فرد می‌افتد و آن را ذره‌ذره می‌بلعد.

در این مقاله، به ریشه‌های روان‌شناختی و نوروساینس این پدیده می‌پردازیم و سپس، با ارائه‌ی راهکارهای مقابله با سندرم ایمپاستر، به شما کمک می‌کنیم تا این چرخه‌ی مخرب را بشکنید و با اعتماد به نفس واقعی، به موفقیت‌هایتان ادامه دهید.


 

ریشه‌یابی مشکل: چرا احساس می‌کنیم یک متقلب هستیم؟

 

اگرچه سندرم ایمپاستر در سال ۱۹۷۸ توسط روان‌شناسان پائولین کلنس و سوزان آیمس معرفی شد، اما ریشه‌های آن به شدت با ساختار مغز و فرآیندهای شناختی ما گره خورده است. علوم اعصاب (نوروساینس) به ما نشان می‌دهد که این الگوهای فکری، حاصل تعامل پیچیده‌ای از عوامل زیر هستند:

۱. سوگیری‌های شناختی: مغز ما در پردازش اطلاعات، دچار خطاهای شناختی می‌شود. یکی از این خطاها، “سوگیری تایید” (Confirmation Bias) است. وقتی ما درگیر سندرم ایمپاستر هستیم، به طور ناخودآگاه به دنبال شواهدی می‌گردیم که احساس “متقلب” بودنمان را تأیید کند و شواهد موفقیت را نادیده می‌گیریم. به عنوان مثال، یک نقد منفی را به شدت بزرگ می‌کنیم و صدها نقد مثبت را فراموش می‌کنیم.

۲. نقش آمیگدالا و مغز انسانی ما: آمیگدالا (Amygdala)، بخشی از مغز که مسئول پردازش ترس و تهدید است، در افراد با سندرم ایمپاستر فعالیت بالایی دارد. این بخش، به طور مداوم احساس “افشا شدن” و “متقلب بودن” را فعال نگه می‌دارد. در مقابل، قشر جلوی پیشانی (Prefrontal Cortex) که مسئول استدلال و تفکر منطقی است، درگیر نبردی دائمی برای منطقی کردن این احساسات غیرمنطقی است. این درگیری، استرس و اضطراب زیادی را به فرد تحمیل می‌کند.

۳. تجربه‌های دوران کودکی و الگوهای تربیتی: گاهی اوقات، ریشه‌ی خودویرانگری در دوران کودکی شکل می‌گیرد. انتظارات غیرواقع‌بینانه والدین، مقایسه شدن با دیگران، یا عدم دریافت تأیید کافی می‌تواند زمینه‌ساز این باور در بزرگسالی شود که “من به اندازه‌ی کافی خوب نیستم.”


 

شناسایی دشمن: انواع سندرم ایمپاستر

 

سندرم ایمپاستر تنها یک شکل واحد ندارد. کلنس و آیمس پنج نوع اصلی از آن را شناسایی کردند که به شما کمک می‌کند تا الگوی فکری خود را بهتر بشناسید:

  • کمال‌گرا: این افراد معیارهای غیرممکنی برای خود تعیین می‌کنند و هرگز از کار خود راضی نیستند. کوچکترین اشتباه، برای آن‌ها به معنای “شکست کامل” است.
  • نابغه ذاتی: این افراد معتقدند باید همه چیز را از اولین تلاش یاد بگیرند. اگر در کاری با سختی مواجه شوند، به سرعت احساس می‌کنند که به اندازه‌ی کافی باهوش نیستند.
  • سولوئیست (فردگرا): این افراد احساس می‌کنند باید همه کارها را به تنهایی انجام دهند. درخواست کمک برای آن‌ها به معنای ضعف است.
  • فوق‌ انسان (Superhuman): این افراد بیش از حد کار می‌کنند تا خود را به دیگران ثابت کنند و در نهایت، دچار فرسودگی شغلی می‌شوند.
  • متخصص: این افراد احساس می‌کنند باید در مورد هر موضوعی که به آن‌ها مربوط است، اطلاعات کاملی داشته باشند و اگر چیزی را ندانند، به شدت احساس ناتوانی می‌کنند.

 

راهکارهای مقابله با سندرم ایمپاستر: ساخت اعتماد به نفس

 

خوشبختانه، مقابله با سندرم ایمپاستر کاملاً ممکن است و به تمرین و صبر نیاز دارد. در اینجا به چند راهکار عملی و مؤثر اشاره می‌کنیم:

برای ساختن اعتماد به نفس خود می توانید با کمک کتاب رایگان شکوفایی درون، اعتماد به نفس تان به راحتی بسازید و از آن لذت ببرید.

۱. شناسایی و نام‌گذاری احساسات

 

اولین و مهم‌ترین قدم، شناختن این الگوهای فکری است. وقتی احساس “متقلب” بودن به سراغتان آمد، به آن نام بدهید: “این سندرم ایمپاستر من است.” این کار به شما کمک می‌کند تا از احساساتتان فاصله بگیرید و آن‌ها را به عنوان یک واقعیت مطلق نپذیرید. این کار شبیه یک تمرین ذهن‌آگاهی است؛ شما فکر را مشاهده می‌کنید، اما خود را با آن یکی نمی‌دانید.

 

۲. شکستن چرخه‌ی فکری منفی

 

چرخه‌ی خودویرانگری به این صورت است: “یک موفقیت به دست می‌آید” -> “احساس می‌کنم لایق نیستم” -> “بیشتر تلاش می‌کنم” -> “دوباره موفق می‌شوم” -> “احساس می‌کنم شانس بوده و من یک کلاهبردارم.”

برای شکستن این چرخه، باید به طور آگاهانه با افکار منفی مبارزه کنید. یک راه ساده، تمرین “فهرست موفقیت‌ها” است.

تمرین عملی: یک دفترچه بردارید و هر روز، ۵ موفقیت کوچک یا بزرگی که داشته‌اید را در آن بنویسید. این موفقیت‌ها می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • یک پروژه کاری را به خوبی به پایان رساندم.
  • توانستم به یک دوست در مشکلش کمک کنم.
  • یک کار سخت را بالاخره یاد گرفتم.

با مرور این لیست، شواهد عینی از توانایی‌هایتان را به مغزتان یادآوری می‌کنید و باورهای نادرست را به چالش می‌کشید.

درمورد پشیمانی بیشتر بدانید

تصویری از یک فرد در حال نوشتن در دفترچه روزانه، با لبخندی آرام و رضایت‌بخش تمرین سندرم ایمپاستر

در وبینار رایگان شادمانی درونی می توانید مدیریت احساساتتان را به راحتی بیاموزید.

۳. تفاوت قائل شدن میان “احساس” و “واقعیت”

 

احساسات شما واقعیت مطلق نیستند. این که “احساس” می‌کنید یک متقلب هستید، به این معنی نیست که واقعاً یک متقلب هستید. به جای پذیرش این احساس، از خود بپرسید: “آیا مدرکی برای اثبات این احساس وجود دارد؟”

تمرین عملی: “جدول مقایسه‌ی شواهد” یک جدول دو ستونی بکشید. در ستون اول، تمام شواهدی را بنویسید که باور شما را مبنی بر “متقلب” بودن تأیید می‌کنند (مثلاً: “یک بار در یک ارائه اشتباه کردم”). همچنین در ستون دوم، شواهد واقعی موفقیت‌هایتان را بنویسید (مثلاً: “مدیرم به خاطر کیفیت کارم از من تشکر کرد”). در اغلب موارد، ستون دوم بسیار پربارتر خواهد بود.

 

۴. پذیرش ناقص بودن و اشتباه کردن

 

هیچ‌کس کامل نیست. بخش زیادی از سندرم ایمپاستر به دلیل ترس از اشتباه و افشا شدن است. پذیرفتن اینکه شما هم مانند هر انسان دیگری، اشتباه می‌کنید، یک قدم بزرگ در جهت رهایی از این ترس است. نقل قولی زیبا می گوید: “کامل بودن، دشمن خوبی است.” – ولتر.

برای درک رابطه افسردگی و عزت نفس پایین همین الان این مقاله را مطالعه کنید

۵. صحبت کردن با دیگران

 

یکی از دلایل بقای سندرم ایمپاستر، مخفی نگه داشتن آن است. وقتی با دوستان، همکاران یا یک روان‌درمانگر صحبت می‌کنید، متوجه می‌شوید که بسیاری از افراد موفق دیگر نیز همین احساسات را تجربه کرده‌اند. این کار به شما احساس تنهایی نمی‌دهد و باورهای نادرستتان را از بین می‌برد.

 

۶. تغییر تمرکز از نتیجه به فرآیند

 

به جای تمرکز بر نتیجه نهایی، به فرآیندی که برای رسیدن به آن طی کرده‌اید، توجه کنید. این کار باعث می‌شود به تلاش، یادگیری و رشد خود ارزش بدهید، نه فقط به موفقیت‌های بیرونی.


برای افزایش عزت نفس خود همین الان این مقاله را مطالعه کنید

نتیجه‌گیری: شما یک متقلب نیستید

 

سندرم ایمپاستر یک دشمن نامرئی است که می‌تواند اعتماد به نفس شما را ذره‌ذره از بین ببرد. اما با شناختن آن، درک ریشه‌های آن در مغز و به کارگیری راهکارهای مقابله با خودویرانگری، می‌توانید این الگوهای فکری را تغییر دهید. به یاد داشته باشید که شما نه یک متقلب هستید و نه یک کلاهبردار؛ شما یک فرد باهوش، پرتلاش و شایسته هستید که به دلیل تلاش‌هایتان به موفقیت رسیده‌اید. این موفقیت‌ها را جشن بگیرید، به خودتان اعتماد کنید و اجازه ندهید احساسات موقت، شما را از مسیرتان دور کنند.

 

در وبینار رایگان از اعتماد به نفس تا موفقیت شما می آموزید چگونه اعتماد به نفس تان را بسازید برای شرکت در این وبینار همین الان اقدام کنید.


منابع:

  1. Clance, P. R., & Imes, S. A. (1978). The imposter phenomenon in high achieving women: Dynamics and therapeutic intervention. Psychotherapy: Theory, Research & Practice, 15(3), 241–247.
  2. Brave, G., & Grant, A. M. (2019). The Impostor Phenomenon. In The Impostor Phenomenon (pp. 1-22). Palgrave Macmillan, Cham.
  3. Jaremka, L. M., et al. (2020). The Impostor Phenomenon: Examining a Multidimensional Construct. The Journal of Psychology, 154(5), 522-540.
  4. Sakulku, J., & Alexander, J. (2011). The Impostor Phenomenon. International Journal of Behavioral Science, 6(1), 73-97.
author-avatar

درباره atefe khodayar

مدرس مهارت های توسعه ی فردی رسالت ام اینکه کمک کنم آدم ها بتوانند احساس خوبی رو نسبت به خودشون داشته باشند و به جنگ درونی با خود پایان بدهند و توانمند تر بشوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *